یزد فردا" طبس : یادداشت ارسالی به این پایگاه به قلم محمود کاظم زاده بشرح زیر میباشد :

اوصیکم بتقوی الله ونظم امرکم (امیرالمومنین علی علیه السلام)

در عرب به نوع راه رفتن به هنگام عبور از زمینی که خار زیاد دارد و شخصی برای عبور دامن برگرفته و با احتیاط کامل مواظب همه جای بدن خود میباشد راه رفتن با تقوی میگویند.

در اسلام هم زندگی در دنیا و آلوده نشدن به انواع گناهان را تقوای الهی مینامند. بنا بر این هر شخصی که آن را رعایت نکند اولین ضرر متوجه خود او خواهد بود. اما اگر شخصیت افراد در جامعه بالاتر و از مقامات ارشد یک شهر باشد گناهی مرتکب شد به تناسب این بزرگی اطرافیان بیشتری متضرر میگردند.

دیگر عبور این افراد از میان خار نیست بلکه عبور از میدان مین است. ضرر اشتباه و خطا از یک انسان کوچک در حد خود او ویا خانواده او خواهد بود ولی اشتباه و گناه بزرگان جامعه به تمامی افراد جامعه ضرر میرساند.

 در چند روز گذشته در رسانه ها دیدیم که چگونه نامه ای، جامعه ای را به تکاپو درآورد و موجب ناراحتی و نارضایتی افراد جامعه گردید. نامه ای که در عین بی تقوایی و بدون در نظر گرفتن حق و حقوق مردم و فقط با نگاه مستکبرانه و مستبدانه نوشته شده است.

جالب اینجاست که افراد امضا کننده که این نامه را نوشته و امضا زده اند خود را دلسوز مردم نامیده اند.

در جایی از نامه میگویند " بحث الحاق و انتزاع اگر در سایر استان‌ها موجب آرامش و توسعه بوده اما در خراسان برعکس نتیجه داده و بزرگان کشور هم مخالف تقسیم خراسان بوده و هستند " که منظور از بزرگان کشور معلوم نیست چه کسی را میگویند و همچنین خراسان که باز معلوم نیست کدام خراسان مورد نظر آقایان میباشد و عجیب اینکه مرقوم نموده اند " با همین انگیزه سیاسی و بدون کار کارشناسی و اطلاع مردم، شهرستان طبس در سال 1380 از خراسان منتزع و به استان یزد ملحق شد" عجیب است زیرا نامه ای با امضای خود آقایان هست که در رسانه ها هم منتشر گردیده که به مَثَل دُم خروس میباشد و دیگر قسم حضرت عباس لازم نیست، و عوام فریبانه صحبت از محرمیت در تمام امور را کرده و خود را ملجا نامیده اند و در اقدامی خدا نشناسانه نوشته اند:

"لذا در اینمورد کرارا به ما مراجعه میکنند و خواهان ابقا بر خراسان جنوبی هستند" مگر نه این که مردم در بوق و کرنا کرده و کمپین به راه انداخته اند و دارالعباده یزد را فریاد میزنند،

و باز عجیب است که قلم فرسایی کرده و گفته اند" به همین دلیل پس از ۱۱ سال طبس به خراسان جنوبی بازگشت، با دو امتیاز معاونت استانداری و فرمانداری ویژه و حوزه انتخابیه مستقل با بشرویه که مورد رضایت اکثریت مردم قرار گرفت" که دروغ محض بوده چرا که در انتخابات اخیر معلوم گردید که فرمانداری ویژه طبس زیر مجموعه فرمانداری فردوس میباشد و نماینده مستقل هم فقط با رای مجلس است که اختصاص پیدا میکند که آن هم در مجلس رای نیاورده است،

و نهایتا پشت مسئول قبلی شهرستان را خالی کرده و نوشته اند" در ماه‌های اخیر و با انگیزه سیاسی و پشتیبانی نماینده وقت آقای عبدالله ‌زاده که به همین دلیل مردم به ایشان رأی ندادند، بحث برگشت به یزد مطرح و پیگیری شده و موجب نگرانی مردم، تنش، اختلاف و هتک حرمت مردم شده است" که این جمله بار زیادی را به دوش میکشد، چرا که معلوم میشود حال که آقای عبدالله زاده در جای امنی مستقر شده، دیگر نیاز به پرده و حجابی نیست.

پس به وضوح اقرار میکنند که طی یک زد و بند و تقسیم کار، ابتدا و درست بعد از انتخابات و شکست نامبرده (البته به علت عدم همراهی با مردم و زیر قول و قسم خود زدن)، علم استان یزد به دست نماینده وقت قرار میگیرد و احساسات مردم به اوج میرسد و در نهایت، اقدام بعد از انتخابات را به قبل از انتخابات تسری میدهند تا به مطامع خود برسند، و باز سخت تر و در کمال گستاخی  بگویند"بر فرض برگشت قطعا طبس تجزیه میشود و دیهوک بر خراسان جنوبی باقی میماند" که باز هم دروغ است چرا که دیهوک به عنوان یک بخش نمیتواند از شهرستان جدا شود مگر اینکه شهرستان شود و یا زیر مجموعه شهرستانی دیگر گردد.

و این حرف نقطه اوج خباثت را نشان میدهد و به معنی دیگر، راه را نشان دادن به افرادی که هرچه میخواهند بکنند. که البته جرم تشویش و تحریک افکار عمومی را نیز یدک میکشد.

از همه عجیب تر اینکه حکم هم صادر کرده اندکه: "با افرادی که همیشه دنبال تنش و اختلاف و سوء استفاده از احساسات پاک مردم هستند برخورد قانونی بشود"و این به آن معنی است که هر کس ادعا کند که دوست دارد شهرش در ذیل مجموعه برخوردار استان یزد باشد، خلافکار بوده و باید مجازات شود، که این، یعنی طبس در قرون وسطی به سر میبرد.

تنش اصلی را خود به راه می اندازند و باز خوردهای آن را تنش آفرینی و سوء استفاده از احساسات پاک مردم میدانند و درست سیاستهای اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی را تکرار میکنند.

بنا بر این و بنا به آنچه در بالا گفته شد به نظر میرسد شروط عدالت و تقوی در ائمه جمعه آنقدر کم رنگ شده که دیگر نمیتوان حتی به گذشته آنان اطمینان کرد، به پند و اندرز هایی که هر هفته از تریبون به مردم میدهند. و باید تمام حرکات و گفتار و رفتار آنان را با دیده شک و تردید بنگریم. اعتماد و اعتقاد مردم چیزی نیست که به راحتی بتوان به دست آورد و البته نگه داشتن آن هم بسیار سخت است.

در پایان باید به حضرات خدمت گذار این مردم عرض کرد که نظام جمهوری اسلامی یک نظام دموکراتیک است که از صدر تا ذیل مسئولین آن با انتخاب مردم منصوب میشوند و ابقاء مسئولیت آنان در گرو رو راستی و صداقت ایشان است. در دهه چهارم نظام مقدس جمهوری اسلامی حرف زدن مستبدانه و مستکبرانه نشانه خوبی از بزرگان یک شهر نیست. استبداد رای در مواردی که خواست عموم چیز دیگری را میخواهد بر خلاف آیه های قرآن ، بیانات مقام معظم رهبری و قانون اساسی میباشد.

لازم میدانم با این پرسش مطلب خود را به پایان برسانم که: مردم طبس و خصوصا کسانی که به عنوان تنش آفرین و اختلاف افکن از آنها یاد شده حد اقل یک نظر سنجی علمی و قانونی در دست دارند که نشان میدهد درصد بالایی به برگشت به استان یزد رای داده اند(حتی مردم مظلوم بخش دیهوک)

حال شما با چه مدرک و به استناد چه سندی از طرف مردم علیه آنها ادعا مینمایید؟                                                          

            محمود کاظم زاده

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا